خیلی وقت پیش ، یه تابستون که داشتم واسه خودم تو خونه می چرخیدم، بابا گفت بیا می خوام بهت یاد بدم چطور واسه خودت یه وبلاگ بنویسی.
اون زمان که واقعا هیچ محتوای خاصی واسه ارائه نداشتم(البته همین الانشم خیلی آش دهن سوزی نیستم) شروع کردم به رنگ و لعاب دادن یه وبلاگ به اسم "افق" اون اندازه که کدهای فانتزی پخش موسیقی و ستاره بارون توی وبلاگ برام مهم بود،چیزهایی که توش می نوشتم واقعا اهمیتی نداشت!فوقش یه کپی بود از سایت هایی که فکر می کردم خیلی موفق هستن.تفاوتی هم نداشت که دستورپخت یه دسر از  "مجله زندگی برای زن های خانه دار" باشه یا نتایج آخرین تحقیقات NASA! یه بچه سوم دبستانی از هرچیزی توی این دنیا لذت می برد و براش تازگی داشت!
بعد از اون هم هرچی بزرگتر شدم و چیزهای جدیدی یاد گرفتم،همیشه دوست داشتم بازتابی برای بقیه داشته باشه.از رادیو ژیوار که با دوستای دوره دبیرستان راهش انداختیم تا رادیو ردا که برام یه پروژه ی جدی دانشگاهی(ترم اولی) بود.
حالا اما مدت هاست که ننوشتم.اصلا انگار جرات نوشتنم داشت رنگ می باخت.این شد که تصمیم گرفتم دوباره وبلاگ نویسی کنم.اینجوری هم افکار خودم کانالیزه میشه هم اون احساس خوب ارتباط دوباره زنده میشه.
امیدوارم همه چیز خوب پیش بره.